*«ایرانیان آن زمان (قرون اولیه ی اسلام) برای مسلمان شدن و قبول اسلام و چنین شعارهایی پذیرش داشتند:
یک) هیچ کس، هیچ کس را نباید بپرستد؛ زیرا پرستش ویژه ی انحصاری خداست.
دو) هیچ کس، از هیچ کس نباید بترسد؛ زیرا سرنوشت هرکس در دست خداست.
سه) هیچ کس بر کسی و هیچ گروهی بر گروهی و هیچ طبقه ای بر طبقه ی دیگر ترجیح ندارد؛ زیرا که همه فرزندان یک پدر و یک مادرند؛ بنابر این بشریت تنها برابر یک دیگر نیستند برادران یک دیگرند.
چهار) هیچ قدرتی بنام قدرت سیاسی، معنوی و اقتصادی نباید مسلط شود؛ زیرا که همه ی قدرت ها و حکومت ها در همه ی اشکالش منحصر به خداوند است.
اینها شعار مسلمانان در جنگ هاست (الحکم لله)؛ بنابراین در برابر خداوند همه برابرند. تمام این شعارها در میان مردم گسترش می یابد.
در جامعه ای که محرومیت و تشخص طبقاتی وجود داشته و افرادی بوده اند که نشستن پهلویشان ممنوع بوده است، ساسانیانی که برای خود حصاری ساخته و مردم از آنها بیگانه بوده اند و همه چیز (کار، ثروت، تولید و...) صرف عیاشی و گنج نهادن آنان می شد، مردمی که اجازه ی تحصیل حتی به پول خودشان نداشتند، در برابر شعارهای اسلام خود بخود تسلیم می شدند.» (بازشناسی هویت ایرانی ـ اسلامی، ص 51 ـ 52)
«در چنان وضعی (قرن هفتم میلادی) ایران از آنچه داشته بیزار بوده و می گریخته است. می کوشیده است که خود را عوض کند و به دنبال گمشده ی معنوی بزرگ و یک فکر نجات بخش بوده است.
دوم اینکه ایران بعد از برخورد با اسلام اولیه احساس کرده که این همان گمشده ایست که به دنبالش می گشته است.» (بازشناسی هویت ایرانی ـ اسلامی، ص 13)
سفارش به ایران پرست ها
«ایران پرست هایی که می خواهند این دوره های تاریخ اسلام را نادیده بگیرند و آن را کوچک کنند و در مقابل، ایران باستان را بزرگ کنند، خیلی اشتباه می کنند؛ زیرا نژاد ایرانی را در موقعی که زیباترین و عالی ترین روح خودش را در همه ی ابعاد نشان می دهد، نادیده می گیرند و حتی اتهام «با جزیه و مالیات مسلمان شدن» به او می زنند.» (بازشناسی هویت ایرانی ـ اسلامی، ص 54)
شناسنامه کتاب:
بازشناسی هویت ایرانی ـ اسلامی، دکتر علی شریعتی، تهران، انتشارات الهام، چاپ چهارم، 1374 ش